- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
روایت های نهی بردن نام اصلی ( م ح م د ) حضرت مهدی
در غيبت نعمانى از ابو خالد كابلى نقل میكند كه گفت: بعد از رحلت حضرت امام زين العابدين علیهالسلام خدمت امام محمد باقرعلیهالسلام رسيدم و عرض كردم فدايت گردم از اخلاص و انس من نسبت به پدر بزرگوارتان و ترسى كه از دشمنان داشتم اطلاع داريد؟ فرمود: بلى، مقصود چيست؟ عرض كردم: پدر بزرگوارتان طورى صاحب الامر را براى من توصيف فرمودند كه اگر او را در راهى ببينم دستش را میگيرم؟ امام فرمود: ابو خالد! مقصودت چيست؟ گفتم میخواهم نام او را بفرمائيد تا او را به نام بشناسم فرمود: ابو خالد! بخدا قسم از امر عظيمى پرسش نمودى اگر براى ديگرى گفته بودم به تو نيز میگفتم. مطلبى پرسيدى كه اگر برخى از اولاد فاطمه عليها السّلام بدانند او را قطعه قطعه میكنند. متن عربی روایت: الغيبة للنعماني عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنِ ابْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْخَثْعَمِيِّ عَنِ الضُّرَيْسِ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ لَمَّا مَضَى عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ دَخَلْتُ عَلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ علیهالسلام فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ عَرَفْتَ انْقِطَاعِي إِلَى أَبِيكَ وَ أُنْسِي بِهِ وَ وَحْشَتِي مِنَ النَّاسِ قَالَ صَدَقْتَ يَا بَا خَالِدٍ تُرِيدُ مَا ذَا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَدْ وَصَفَ لِي أَبُوكَ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ بِصِفَةٍ لَوْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ الطُّرُقِ لَأَخَذْتُ بِيَدِهِ قَالَ فَتُرِيدُ مَا ذَا يَا بَا خَالِدٍ قَالَ أُرِيدُ أَنْ تُسَمِّيَهُ لِي حَتَّى أَعْرِفَهُ بِاسْمِهِ فَقَالَ سَأَلْتَنِي وَ اللَّهِ يَا بَا خَالِدٍ عَنْ سُؤَالٍ مُجْهِدٍ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ مَا لَوْ كُنْتُ مُحَدِّثاً بِهِ أَحَداً لَحَدَّثْتُكَ وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِي عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِي فَاطِمَةَ عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ يَقْطَعُوهُ بَضْعَةً بَضْعَةً. الغیبه ص ۲۸۸، بحار الأنوار، المجلسي ،ج ۵۱،ص: ۳۱ باز در آن كتاب از ريّان بن صلت روايت میكند كه گفت: راجع به ولى عصر از حضرت امام رضاعلیهالسلام سؤال كردم. فرمود: شخصا ديده نمیشود و نامش را نمیبرند. إكمال الدين أَبِي وَ ابْنُ الْوَلِيدِ مَعاً عَنْ سَعْدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الرَّيَّانِ بْنِ الصَّلْتِ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنِ الْقَائِمِ فَقَالَ لَا يُرَى جِسْمُهُ وَ لَا يُسَمَّى بِاسْمِهِ. الکالفی ج۱ ص ۳۳۳، کمال الدین ص ۳۷۰، بحار الأنوار، مجلسي ،ج ۴۱،ص: ۳۳ ریان بن صلت: شنیدم امام رضاعليه السّلام میفرمود:« قائم مهدی پسر حسن است که شخصش دیده نشود و بعد از غـیبتـش کسی نامش را نبرد تا همه او را ببینند و نامش اعلان شود و همه آن را بشنوند پس به ایشان عرض کردیم ای آقای ما اگر چه بگوییم صاحب غیبت و صاحب زمان و مهدی؟ فرمود این قبیل نامها جایز است و من شما را از تصریح به نامش نهی کردم تا بر دشمنان ما مخفی بماند و او را نشناسند متن عربی روایت: عن الريان بن الصلت قال: سمعت الرضا علیهالسلام يقول القائم المهدي علیه السلام بن الحسن لايري جسمه و لا يسمي (سَمّيُه) بأسمه أحد بعد غيبته حتي يراه و يعلن بأسمه و يسمعه كل الخلق فقلنا له يا سيدنا و إن قلنا: صاحب الغيبة وصاحب ا لزمان و المهدي؟ قال هو كله جايز مطلق و إنما نهيتكم عن التصريح باسمه ليخفي اسمه عن اعدائنا فلا يعرفوه. مستدرک الوسائل ج ۱۲ص ۲۸۵ شیخ صدوق در كمالالدين از صفوان بن مهران از امام صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: هر كس تمام ائمه طاهرين را تصديق كند ولى منكر وجود مهدى موعود باشد مثل اين است كه اعتقاد به تمام پيغمبران داشته باشد ولى منكر نبوت پيغمبر اسلام شود. عرض شد يا ابن رسول اللَّه! مهدى كيست، آيا او از فرزندان شماست؟ فرمود: پنجمين نفر از اولاد هفتمين امام است. او از نظر شما غائب شود و جايز نيست نامش را ببريد متن عربی روایت: إكمال الدين ابْنُ إِدْرِيسَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهالسلام أَنَّهُ قَالَ مَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَئِمَّةِ ع وَ جَحَدَ الْمَهْدِيَّ كَانَ كَمَنْ أَقَرَّ بِجَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً ص نُبُوَّتَهُ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مِمَّنِ الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِكَ قَالَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِ السَّابِعِ يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ لَكُمْ تَسْمِيَتُهُ. کمال الدین ص ۳۳۳، اعلام الوری ج ۲ ص ۲۳۴؛ کشف الغمه ج ۲ ص ۵۲۳؛ بحار الأنوار، المجلسي ،ج ۵۱،ص: ۱۴۳ توضیح مهم: برخى از علما و محدثين گذشته ما از قبيل شيخ صدوق و علامه مجلسى و محدث نورى و ديگران اين گونه روايات را حمل بر ظاهر نموده و ذكر نام حضرت را مطلقاً قبل غيبت و بعد از آن حرام میدانند ولى عده ديگر آن را مكروه دانسته اند. بطورى كه محدث نوری در نجم الثاقب مينويسد: اين موضوع در زمان شيخ بهائى و مير داماد دو دانشمند بزرگ شيعه مورد بحث و گفتگو واقع شد، و هر كدام نظرى ابراز نموده و جمعى هم به طرفدارى هر يك برخاسته و كار بالا گرفت!، از مجموع روايات استفاده میشود كه اصرار و تأكيدى كه در اين خصوص رسيده، مربوط به ايام ولادت آن حضرت و بعد از آن پيش از غيبت كبرى بوده است. دانشمند نامى «سعد بن عبد اللَّه اشعرى» قمى متوفاى بسال ۲۹۹ يا ۳۰۱ در كتاب ارجدار «المقالات و الفرق» كه اخيراً منتشر شده و به دست ما رسيده است ضمن بحث از عقيده شيعه اماميه در باره حضرت مهدى حجت بن الحسن العسكرى (ع) (صفحه ۱۰۵) مینويسد وقتى امام صادقعليه السّلام و امام كاظم عليه السّلام از اينكه مشهور شوند و نام آنها را ببرند بخاطر حفظ از دشمنان و رعايت تقيه جلوگيرى نموده اند، چگونه جايز است كه ما در اين زمانها (ايام ولادت و كودكى امام زمان) ترك تقيه كنيم و با اينكه میدانيم دشمن سخت در جستجوى آن حضرت است و كاملا مراقبت دارند و حكومت بر آنها ستم روا میدارد، نام حضرت را ببريم و از محل وى سخن بگوئيم؟ بنا بر اين بايد بگذاريم حضرت مخفى بماند تا خود وى و دوستانش و دوستان پدرش از خطر محفوظ بمانند» و به نقل محدث نورى در نجم الثاقب باب دوم، حسن بن موسى نوبختى فيلسوف و دانشمند نامى شيعه متوفى بسال ۳۰۰ يا ۳۱۰ نيز در كتاب «الفرق و المقالات» مینويسد: و لا يجوز ذكر اسمه و لا السؤال عن مكانه حتّى يؤمن بذلك يعنى: جايز نيست نام آن حضرت برده شود و از محل وى سؤال شود، تا از خطر محفوظ بماند. اين همان معنى است كه به عقيده ما منع از ذكر نام حضرت مربوط به زمان تقيه، يعنى ايام ولادت و غيبت صغراى حضرت است. |